شعرگوی. شاعر. غزل سرای. تصنیف ساز. آنکه سخن منظوم گوید و کلام موزون و مقفی برشتۀ نظم کشد، آوازخوان. خوانندۀ شعر و غزل در آهنگ موسیقی. کسی که موسیقی داند و خواندن شعر و سرود را در دستگاههای موسیقی داند. رجوع به چامه سرا شود
شعرگوی. شاعر. غزل سرای. تصنیف ساز. آنکه سخن منظوم گوید و کلام موزون و مقفی برشتۀ نظم کشد، آوازخوان. خوانندۀ شعر و غزل در آهنگ موسیقی. کسی که موسیقی داند و خواندن شعر و سرود را در دستگاههای موسیقی داند. رجوع به چامه سرا شود
ده کوچکی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 70 هزارگزی شمال کرمان و 2 هزارگزی باختر راه فرعی راور به چترود واقع است و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
ده کوچکی است از دهستان حرجند بخش مرکزی شهرستان کرمان که در 70 هزارگزی شمال کرمان و 2 هزارگزی باختر راه فرعی راور به چترود واقع است و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است جزء دهستان شاندرمن بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش که در 2 هزارگزی شمال باختری بازار شاندرمن و 8 هزارگزی شمال باختر ماسال واقع شده، جلگه، معتدل مرطوب و مالاریائی است و 1100 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه شاندرمن و محصولش برنج، لبنیات و ابریشم است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو میباشد و محل ییلاق سکنه اینجا دره رودخانه آلکام است. طوایف ’چپه زاد’ و ’خساره زاد’ و ’شکاری’ در ییلاق به چاله سرا نزدیک بوده و زمستان در محل قشلاقی چاله سرا و اطراف این آبادی مسکن میگیرند ومختصر زراعتی در این محل مینمایند و ادارۀ آمار اشتباهاً نام این طوایف را اسم آبادی پنداشته و جزء آبادیها نوشته است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
دهی است جزء دهستان شاندرمن بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش که در 2 هزارگزی شمال باختری بازار شاندرمن و 8 هزارگزی شمال باختر ماسال واقع شده، جلگه، معتدل مرطوب و مالاریائی است و 1100 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه شاندرمن و محصولش برنج، لبنیات و ابریشم است. شغل اهالی زراعت و گله داری و راهش مالرو میباشد و محل ییلاق سکنه اینجا دره رودخانه آلکام است. طوایف ’چپه زاد’ و ’خساره زاد’ و ’شکاری’ در ییلاق به چاله سرا نزدیک بوده و زمستان در محل قشلاقی چاله سرا و اطراف این آبادی مسکن میگیرند ومختصر زراعتی در این محل مینمایند و ادارۀ آمار اشتباهاً نام این طوایف را اسم آبادی پنداشته و جزء آبادیها نوشته است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
شاعر. منظومه ساز. چامه گوی. چکامه سرا. سرایندۀ سخن منظوم. آنکه شعر سراید و سخن موزون و مقفی گوید. سخن سرا. قافیه سنج. تصنیف ساز، آوازخوان. کسی که شعری را با آواز بخواند. آنکه غزل یا تصنیف را در دستگاه موسیقی بخواند. و رجوع به چامه سرای شود
شاعر. منظومه ساز. چامه گوی. چکامه سرا. سرایندۀ سخن منظوم. آنکه شعر سراید و سخن موزون و مقفی گوید. سخن سرا. قافیه سنج. تصنیف ساز، آوازخوان. کسی که شعری را با آواز بخواند. آنکه غزل یا تصنیف را در دستگاه موسیقی بخواند. و رجوع به چامه سرای شود
قصبۀ مرکزی دهستان ماسال بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش که بازار ماسال در اراضی این قصبه واقع شده و مسافت آن تا رضوانده 21 هزارگز وتا طاهرگوراب 9 هزارگز است و برسر راه مالرو عمومی رشت به خلخال قرار دارد. جلگه و مرطوب است و 379 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه ماسال، محصولش برنج و ابریشم، شغل اهالی زراعت و دکانداری و راهش اتومبیل رو است. در این آبادی به تازگی بناهای خوبی ساخته شده ودارای بخشداری، ادارۀ آمار، فرهنگ، دبستان 6 کلاسه و پزشک، بهداری است. روزهای شنبه بازار عمومی در این محل تشکیل میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
قصبۀ مرکزی دهستان ماسال بخش ماسال شاندرمن شهرستان طوالش که بازار ماسال در اراضی این قصبه واقع شده و مسافت آن تا رضوانده 21 هزارگز وتا طاهرگوراب 9 هزارگز است و برسر راه مالرو عمومی رشت به خلخال قرار دارد. جلگه و مرطوب است و 379 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه ماسال، محصولش برنج و ابریشم، شغل اهالی زراعت و دکانداری و راهش اتومبیل رو است. در این آبادی به تازگی بناهای خوبی ساخته شده ودارای بخشداری، ادارۀ آمار، فرهنگ، دبستان 6 کلاسه و پزشک، بهداری است. روزهای شنبه بازار عمومی در این محل تشکیل میشود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)